دانلود مقاله هنر و فناوری
فایل ورد قابل ویرایش
توضیحی مختصر از متن فایل :
طی دو قرن اخیر، پیوند هنر و فنآوری با هدف ایجاد تغییر و افزایش نور، حرکت و صدا در مواد و تکنولوژیهای نوین صورت گرفته است. بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم، این مضامین در کتاب تأثیرگذار بینش در حرکت (1947) اثر لاسلو موهویـ نادی 1 و محیط نور سیاه (1949) نوشتهی لوچیو فونتانا نمود یافت. طی دو دههی بعدی، هنر و فنآوری به نحو فزایندهای بیننده را در اثر شریک کردند. نقش تماشاگر خصوصاً در ویدئو و رایانهها تقویت شد. فرانک پاپر، مورخ هنر و فناوری، تأکید میکند که چگونه هنر مشارکتی دههی 1960 به رابطهی میان تماشاگر و اثر هنری با پایان باز اشاره میکند؛ در حالی که اصطلاح «تعامل» ( interaction ) به طور ضمنی بر رابطهای متقابل میان فرد و نظام هوشمند مصنوعی دلالت میکند که بیشتر مشخصهی عصر الکترونیک دهههای 1980 و 1990 است.
تاریخچهی سایبرنتیک ] فرمانش [ به اوایل دههی 1940 بر میگردد که عنوان آن به وسیلهی نوربرت وینر (1964ـ1894) ریاضیدان انتخاب شد. کتاب وینر، سایبرنتیک، یا کنترل و ارتباط در حیوان و ماشین در 1948 به چاپ رسید. این عنوان تعریف وی را از سایبرنتیک نشان میدهد. سایبرنتیک نگرهایتراـ رشتهای ( transdisciplinary ) و اطلاعاتیـ ارتباطی است که اصول سازماندهنده و ساختارهای تمام عرصههای دانش را به هم مرتبط میسازد؛ سازوکاری برای گردآوری بازخورد و ابزاری برای رهیافت به «نظامهای» منسجم در اطلاعات است. سایبرنتیک الگویی برای گسترش رشد سازمانی، فرایندی، و درونسیستمی فراهم میآورد که پیوسته از طریق نگرههای کلی سیستمها گسترش مییابد. نگرهی سایبرنتیک دگرگونی کامل محیطهای اجتماعی و زیستشناختی را پیشبینی کرد که در آن عناصر دورگهی سایبرنتیک، «سایبرگها» ] آدمنماها [ 2 و «سایبراسپیس» ] فضای مجازی [ 3 نمایانگر مبادلهی پساصنعتی میان شکلهای زندگی دیجیتال است که اندام انسانی و روانسایبرنتیکی دارند، به صورتی که از طریق نظامهای نرمافزاری رایانه تغییر شکل مییابند. شاید سایبرنتیک مفهوم تعیینکنندهی دوران الکترونیک پس از جنگ جهانی دوم باشد، چنان که نمایانگر مرحلهی انتقالی بین هنرجنبشی ( kinetic ) سادهتر در دوران تعاملی مدرنیسم و پسامدرنیسمِ فضاهای تعاملی تلماتیک 4 ( telematic ) ] دارای نظامهای ارتباطی گسترده [ در واقعیت مجازی، محیط مجازی و فضای سایبرنتیک زادهی رایانه است.
نیکلاس شوفر (فرانسه، متولد مجارستان، 92ـ1912) شروع به استفاده از سایبرنتیک در تولید مجسمههای «فضاییـ پویا» ( spatio-dynamique ) در 1948 کرد. او که در مکتبهای کانستراکتیویسم و باهاوس در دانشکدهی هنرهای زیبای بوداپست آموزش دیده بود، در 1935 به فرانسه مهاجرت کرد و به مطالعاتش دربارهی هنر و تکنولوژی ادامه داد. این روند با شروع جنگ جهانی دوم قطع شد. شوفر در پاریس سال 1955 یک برج 50 متری «فضایی ـ پویا» ساخت که مسیر گردش آن مستقل، محوری و عجیب بود؛ مسیری که با مغزی الکترونیک تنظیم میشد که اصوات دوازده کاست موسیقی ساختهی پییر آنری، آهنگساز فرانسوی را پخش میکرد. یک سال بعد، با همکاری فرانسوآ ترنی، مهندسی که از شرکت فیلیپس آمده بود، برجی پیچیدهتر را از نظر فنآوری عرضه کرد که
( Cysp I ) سایپیک نام داشت. این عنوان برگرفته از دو حرف اول واژههای «سایبرنتیک» و «فضاییـ پویا» است. شوفر برای توصیف جنبههای گوناگون اثرش اصطلاحات فراوانی را ابداع کرد: «روشنـ پویا» ( lumino-dynamique ) (1957) برای سطوح بازتابی؛ «زمانیـ پویا» ( chrono-dynamique ) (1959) برای ساختارهای زمانی پویا؛ و «دورـ روشناییبینی» ( tele-luminiscope ) (1961) برای نظام پخشی که برای مخابرهی حرکتهای بصری ریتمی در تلویزیون و فیلم استفاده میشود. شوفر سایبرنتیک و الکترونیک پیشرفته را برای ساختن آثار تعاملی در عرصههای هنر، شناخت موسیقی، معماری، تلویزیون، تئاتر و داروهای مخصوص رواندرمانی به کار گرفت.
دانلود مقاله هنر و فناوری
دانلود مقاله هنر و فناوری